برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان امام رضا و آدرس ahooiman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
با تبليغات سوء خود در سطح جامعه ي اسلامي به وجود آورده بودند، دعوت خود را آشکار ساخت و در برابر هر دو جبهه مخالف (دستگاه خلافت و منحرفان از خط امامت) به مبارزه علني و اصولي دست زد. مبارزات سياسي و اعتقادي امام (ع) در اين مرحله آنچنان آشکار و گسترده بود که ياران و نزديکان آن حضرت را به وحشت انداخت و آنان در آن شرايط خفقان آور حکومت عباسي، بر جان امام (ع) بيمناک شدند و از آن حضرت خواستند که دست از مبارزه علني بردارد و همچون اجدادش تقيه کند. «صفوان بن يحيي» مي گويد: امام رضا (ع) پس از رحلت موسي بن جعفر (ع) مطالبي فرمود که ما بر جانش ترسيديم و به او عرض کرديم: مطلب بزرگي را آشکار فرموديد، ما بر جان شما از اين ستمگر (هارون) بيمناکيم. امام (ع) فرمود: هر چه مي خواهد تلاش کند. او راهي بر من ندارد.(1) «محمد بن سنان» مي گويد: در روزگار هارون به امام رضا (ع) عرض کردم: خود را به اين امر (امامت) مشهور کرده و جاي پدر نشسته ايد، در حالي که از شمشير هارون خون مي چکد. امام (ع) فرمود: آنچه مرا به اين کار بي پروا ساخته سخن پيامبر است که فرمود: اگر ابوجهل يک مو از سر من گيرد گواه باشيد که من پيامبر نيستم. من هم به شما مي گويم: اگر هارون مويي از سر من کم کرد گواه باشيد که من امام نيستم.(2) به جز اين افراد، افراد ديگري نيز امام را نسبت به فعاليتهاي بي باکانه اش هشدار داده آن گرامي را به تقيه توصيه مي کردند.(3) مبارزات علني امام (ع) در زمينه تبيين و تثبيت امامت خود و نفي امامت ديگران، به حدي بود که درباريان هارون احساس خطر کرده جريان فعاليتهاي آن حضرت را به هارون گزارش دادند. «عيسي بن جعفر» ـ برادر خانم هارون ـ و «يحيي بن خالد برمکي» هر کدام جداگانه به هارون گفتند: اين علي، فرزند موسي بن جعفر است که (بر جاي پدر) نشسته و ادعاي امامت مي کند. هارون ـ که هنوز وجدانش از جريان به شهادت رساندن امام کاظم (ع) در رنج و عذاب بود ـ در پاسخ آنان با ناراحتي گفت:
مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
ساعت بزرگ و کهنی که در برج بالای ایوان جنوبی صحن آزادی نصب شده و مشرف به رواق امام خمینی(قدس سره) است، اولین و قدیمیترین ساعت آستانه مقدس است. این ساعت ساخت منچستر انگلستان را امین الملک، صدر اعظم ایران در زمان ناصر الدین شاه قاجار تقدیم آستانه کرد. تاریخ موجود در پیاله زنگ ساعت، سال 1893 میلای را نشان میدهد که مربوط به بیش از 110 سال قبل است. این ساعت، ابتدا در برج بالای ایوان غربی صحن انقلاب اسلامی قرار داشت و حدود 45 سال قبل، از آنجا به بالای ایوان جنوبی صحن آزادی انتقال یافت. ظاهرا علت انتقال ساعت به این مکان، نشست پایههای سردر ایوان صحن انقلاب اسلامی، به واسطه سنگینی ساعت، لنگر و پیالههای آن بوده که پس از ترمیم و استحکام شکست آن، ساختمانی از بتون در بالای ایوان ساخته شد و با کاشی معرق تزیین یافت. سپس ساعت فعلی را که مرحوم عبدالحسین معاون از هامبورگ آلمان خریداری کرده بود، به جای آن نصب کردند. این ساعت قدیمی سالها به وسیله هندل دستی بزرگ کوک میشد.پس از مدتی با ورود برق به مشهد، برقی شد و در حال حاضر به وسیله الکتروموتور کار میکند.به این طریق که موتور ساعت، سیم بوکسلی به طول 15 متر را در هر 24 ساعت یک بار کوک میکند و چنانچه با خاموشی برق مواجه شود، کوک آن تا مدت 24 ساعت باقی خواهد ماند.
دربی که در تصویر مشاهده میکنید، مشهور است به درب قاضیالحاجات که به سفارش نصراللهبن شمسالدین السحنابی در سال 735 هجری قمری و به دست علی نجار نیشابوری در سال 735 هجری قمری در ابعاد 460 در 260 سانتیمتر ساخته شده و قبلاً در محل رواق دارالسیاده نصب بوده است. این درب قدیمیترین درب به نمایش در آمده در گنجینه تاریخ حرم رضوی به شمار میرود. دارالسیاده پس از دارالولایه بزرگترین رواق آستان مقدس رضوی است. این رواق مردانه نیز مانند دارالحفاظ از ساختههای گوهرشاد آغاز و متعلق به سده نهم هجری قمری است. این رواق که مجموعهای از هنرهای تزیینی همچون مقرنسکاری و رسمیبندی، منبتکاری و حجاری، معرقکاری، قلمزنی و کندهکاری روی چوب را در خود جای داده، تاکنون سه بار مرمت شده و کتیبههایی از این مرمتها را بر دیوارهایش به یادگار دارد؛ نخست، پس از سال 1080 هجری قمری که زلزله به ارکان رواق خلل وارد کرد و شاه سلیمان صفوی آن را مرمت نمود؛ دوم در سال 1300 هجری قمری که امینالدوله از دیوانسالاران قاجاری، به آینهکاریاش پرداخت و سوم از سال 1330 هجری خورشیدی که سقف آن مرمت و آینهکاریهایش تجدید شد و این کار حدود 13 سال به طول انجامید. خوب است بدانید که حاجی میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار و بانی مدرسه سپهسالار تهران که از رجال اصلاح طلب دربار قاجار بود نیز در دارالسیاده به خاک سپرده شده است.
یکی از صحنهای بزرگ و مجلل آستان قدس رضوی، صحن جمهوری اسلامی است که این بار میخواهیم تاریخ احداث آن را از رهگذر این عکس بیان کنیم. عکسی که در سال 1354 علیاصغر ناصری گرفته و خاطرهاش را با این عکس در مرکز اسناد آستان قدس رضوی ثبت و ماندگار کرده است. تا دهه پنجاه، حرم مطهر از جهت تأمین فضای زیارتی به شکل رواق و صحن در قسمتهای شمال و شرق و همچنین در بخش جنوبی به خوبی پیش رفته بود ولی از طرف غرب توسعهای نیافته بود و همین بود که بنای صحن جمهوری اسلامی طرحریزی شد و بعد از تصویب، بنایش آغاز شد. مساحت کل ابنیه صحن در یک طبقه چهلهزار مترمربع زیربنا دارد و مساحت صحن 9500 مترمربع است. در این صحن زیبا، یک سقاخانه ساخته شده و زائران از آن آب سرد و گوارا مینوشند. حوض بزرگی نیز در صحن ساخته شده که زائران از آب آن برای وضو گرفتن استفاده میکنند و این حوض بر زیبایی صحن افزوده است. صحن جمهوری اسلامی چهار ایوان دارد. ایوان قبله نسبت به سایر ایوانها وسیعتر در نظر گرفته شد؛ چرا که اصولا ایوان قبله را در مساجد وسیعتر میسازند. و اما گلدستهها؛ در این صحن دو گلدسته وجود دارد که در شمال و جنوب صحن ساخته شدهاند و ارتفاعشان 32 متر از کف صحن است. در قسمت شرقی صحن پنجره فولادی نصب شده که به رواق دارالولایه متصل ارتباط پیدا میکند. عکسی که میبینید شرح تخریب سرایی است به نام سرای وزیر نظام. از مهندس دیشیدی، معمار مشهور و سرشناس آستان قدس و طراح و مجری رواق بزرگ دارالولایه نقل شده است: «رواق دارالولایه در سه طبقه احداث شده است. یک طبقه سرداب، یک طبقه رواق و طبقه سوم آسایشگاه خدام و نگهبانان میباشد. این رواق از تخریب اماکن مدرسه بالاسر مبارک و بازار قدیم و بازار کفاشها و البته سرای وزیر نظام احداث شده و از طریق رواقهای دارالاخلاص و دارالسیاده متصل به مجموعه حرم مطهر میشود».
1/ گنجشك خودش را انداخت روي عباي امام . جيغ مي زد و نوكش را تند تند به هم مي زد . امام رو كردند به من: "عجله كن اين چوب را بگير برو زير سقف ايوان مار را بكش." چوب را برداشتم و دويدم . جوجه هاي گنجشك مانده بودند توي لانه و مار داشت حمله مي كرد بهشان . مار را كشتم و برگشتم با خودم مي گفتم امام و حجت خدا بايد هم با زبان همه ي موجودات آشنا باشد.
2/ کوهستان بود ، امام پیاده شدند از اسب، سیصد نفر هم همراهشان . عابد از غارش امد بیرون . امام را دید ، رفت به استقبال آقا جان ! چند سال است برای دیدنتان لحظه شماری می کنم می شود کلبه کوچکم را به قدومتان روشن کنید؟ امام اشاره کردند . همه وارد غار شدند .
عابد مبهوت شده بود . سیصد نفر در غار کوچکش جا شده بودند . چیزی برای پذیرایی نداشت ، امام ، مهربان نگاهش کرد:" هر چه داری بیاور." سه قرص نان و کوزه ای عسل گذاشت جلوی امام . امام عبایش را کشید رویش ، دعا خواند . بعد از زیر عبا به همه نان و عسل داد. همه که رفتند، نان و عسل عابد هنوز آنجا بود.
دوران جواني، دوراني پربحران و آشوب است. روح جوانان به مقتضاي دوره جواني همچون درياي خروشاني است که همواره متلاطم و طوفاني است و داراي جزر و مدهاي سريع و پي در پي مي باشد. جوانان، روحي حساس و تأثيرپذير و پر توقع دارند، ميل به کمال در آنها شديد است، ولي معمولا راه سعادت را نمي دانند. بنابراين بيش از همه نيازمند هدايت هستند و اگر از راهنمايي محروم شوند، بر اثر طغيان غرايز در لجنزار بدبختي سقوط خواهند کرد. براي اصلاح حال جوانان راهي جز آموزش دادن دستورات و قوانين نجاتبخش دين مقدس اسلام نيست.
بر والدين جوانان لازم است نخست خود به اساس اسلام و تعاليم روحبخش آن آشنايي داشته و علاقه مند به آن باشند. سپس به آن تعاليم عمل کنند و دستورات آن را به کار ببندند و همچنين عشق به فراگيري تعاليم مذهبي را در جوانان ايجاد نمايند و آنان را براساس روش تشويق به کسب معارف اسلامي وادار کنند، در غير اين صورت با روش تنبيه و تهديد، به آنان بفهمانند که راه وصول به عزت و بزرگواري جز طريق دينداري نيست.
ای عبدالعظیم ! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پر معنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فرا خوان و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن , چرا که این کار باعث تقرب به خداوند و من و دیگر اولیاء اوست . دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند و من با خود عهد کرده ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خداوند بخواهم که او را به سخت ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود. به دوستان ما توجه ده که خداوند نیکو کاران آنان را مورد بخشاش خویش قرار داده و بد کاران آنان را جز آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستداران ما را برنجاند و یا در دل نسبت به انان کینه بپرورند , همه را مورد عفو قرار خواهد داد , اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد جز اینکه از نیت خود باز گردند و اگر همچنان باقی باشند خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خداوند پناه میبرم.
توو دل یه مزرعه یه کلاغ روو سیاه هوایی شده بره پابوس امام رضا(ع) اما هی فکر میکنه اونجا جای کفتراست اخه من کجا برم یه کلاغ که روسیاست منکه توی سیاهی ها از همه روو سیاه ترم میون اون کبوترا با چه رویی بپرم توو همین فکرا بودش کلاغه عاشقونه یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون یه دفعه صدایی گفت تو نترس و راهی شو به سیاهی فکر نکن تو یه زائری برو....
مام رضا(ع) همچون پدران خود از شخصيتي ملکوتي و محبوبيتي فراگير برخوردار بود و همين امر نيز موجب خشم و وحشت دشمنان و عامل اجراي توطئههاي بسيار بر ضد ايشان بود که در نهايت به شهادت آن حضرت منجر شد.
ابوالحسن علي بن موسي (ع) ملقب به "رضا" امام هشتم از ائمه اثني عشر (ع) و دهمين معصوم از چهارده معصوم (ع) است .
کنيه آن حضرت ابوالحسن و چون حضرت امير (ع) نيز ملقب به ابوالحسن بوده است حضرت رضا (ع) را ابوالحسن ثاني گفته اند. مشهورترين لقب ايشان نيز "رضا" است.
القاب آن حضرت عبارت است از رضا، صابر ، رضي و وفي که مشهورترين آنها رضاست . در فصول المهمة نيز مشابه اين مطلب آمده با اين تقاوت که در آنجا به جاي القاب رضي و وفي ، زکي و ولي ياد شده است .
در مورد اعطاي لقب رضا به امام هشتم آمده است : بدان جهت آن حضرت را رضا ناميدند که او از خدا در آسمانش رضا بود و براي پيامبر و ائمه در زمين رضا بود و نيز گفته اند چون مخالف وموافق گرد آن حضرت بودند وي را رضا ناميدند . همچنين گفته اند چون مأمون بدان حضرت ، رضايت داد وي را رضا گفته اند .
ابن بابويه از حسن بن محمد بن نوفلي روايت كرده است، پس از انكه حضرت رضا ع وارد مرو شد مامون به فضل بن سهل دستور داد كه دانشمندان اديان ديگر را در مرو جمع كند تا با حضرت به مناظره بنشيند و مامون نيز در جلسات مناظره حضور مي يافت مامون دانشمندان نصراني، زرتشتي و غيره را دعوت كرده بود. مامون در جلسه بزرگ مناظره اي كه ترتيب داده بود خطاب به دانشمندان گفت منظور از احضار و اجتماع شما طرح يك سلسله مبحاث علمي و ديني است كه در حضور وليعهد و پسر عمويم علي بن موسي كه اخيرا از حجاز به مرو امده اند صورت گيرد چون مباحثه و مناظره اغاز شد، دانشمندان مباحث خود را بيان كردند. حضرت تمام پرسش ها را با استدلال پاسخ دادند و همگان مجذوب و شيفته حضرت شدند، تا جايي كه او را عالم ال محمد ناميدند كه يكي از القاب مشهور امام رضا (ع) گرديد امام (ع) در مدت اقامت خود، در مرو علاوه بر جلسات مناظره گفتگوهاي ديگري با مامون و دانشمندان اديان داشتند كه نمونه اي از فرهنگ و معارف تشيع است كه مشروح انها در كتب اخبار و تواريخ امده است كه نمونه اي از ان در اينجا اورده مي شود. روزي مامون از امام چنين سوال كرد: اي ابولحسن، من پيش خود انديشه اي دارم كه سرانجام به درست بودن ان پي برده ام. ان اينكه ما و شما در خويشاوندي با پيامبر (ص) يكسان هستيم و بنابراين، اختلاف شيعيان ما همه ناشي از تعصب است؟ امام فرمود: اين سخن تو پاسخي دارد كه اگر بخواهي ميگويم وگرنه سكوت برميگزينم. مامون اصرار كرد نه حتما نظر خود را بيان فرماييد كه تو در اين باره چگونه انديشي؟ امام از او پرسيد: بگو ببينم اگر هم اكنون خداوند پيامبرش محمد را بر ظاهر گرداند و او به خواستگاري دختر تو بيايد، ايا موافقت مي كني؟ مامون پاسخ داد: سبحان الله، چرا موفقت نكنم مگر كسي از رسول خدا روي مي گرداند؟ انگاه بيدرنگ امام افزود: بسيار خوب، حالا بگو ببينم ايا رسول خدا مي تواند از دختر من خواستگاري كند؟ مامون در دريايي از سكوت فرو رفت و سپس بي اختيار چنين اعتراف كرد: اري به خدا سوگند كه شما در خويشاوندي به مراتب به او نزديك تريد تا ما.
مامون بعد از قتل فضل بن سهل تغيير سياست داد و براي جلب نظر عباسيان به سوي خود كه با ولايتعهدي حضرت رضا (ع) بر اشفته و با ابراهيم بن المهدي بيعت كرده بودند مامون در صدد بود كه قبل از ورود به بغداد به طور محرمانه امام را به شهادت برساند. مامون براي اجراي نقشه خود منطقه توس را انتخاب كرد. قبلا نيز امام در ابتداي ورود به خراسان در مسير مرو در توس توقف كرده بودند. در همين توس يا مرو دعبل خزاعي شاعر مشهور حضور امام رسيد و حضرت توس را براي او توصيف فرمودند. مورخين روايت مي كنند هنگامي كه دعبل خزاعي كه شاعر اهل بيت مشهور شده است با قصيده اي حدود هشتاد بيت به حضور حضرت رضا (ع) رسيد و به امام عرض داشت كه من با خود عهد بسته ام كه پيش از شما بر كسي اين اشعار را نخوانم امام فرمود اي دعبل شعر خود را بخوان. دعبل اشعار خود را در حضور امام قرائت كرد. خلاصه اين قصيده چنين است: وقايعي كه از زمان رحلت پيامبر اتفاق افتاده است به نظم در مي ايد. جريان سقيفه برخورد مسلمانان با خلافت، شهادت مظلومانه امام حسين (ع) و ديگر ائمه تا امام موسي الكاظم و ويژگيهايي كه خداوند به اهل بيت ارزاني داشته است در اين قصيده امده است. وقتي دعبل به اين بيت رسيد امام متاثر گرديد. مي بينم كه حق انها و غنيمت انها ميان ديگران بخش شده امت. شاعر بزرگ دعبل چون به اين ابيات رسيد امام سخت متاثر شد و مي گريست. قبرهايي در كوفه و ديگري در مدينه و يكي ديگر در مكه كه درود من بر انها باد و قبري در بغداد متعلق به نفس زكيه اي است و خداوند در اسمان هفتمش جاي داده است.
در روايتي از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور كرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بيشتر عالمان شيعه و همچنين تعداد زيادي از علماي اهل سنت، قائل هستند كه آن حضرت مسموم و شهيد شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلافنظرهايي وجود دارد؛ اما قول مشهور اين است كه آن حضرت، توسط «مأمون» خليفه عباسي مسموم و به شهادت رسيد.
برخي از علماي اهل سنت بر اين نظرند كه مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نكرده است و براي اين گفته خود دلائلي هم ذكر ميكنند. از جمله آن دلائل اين است كه مأمون دختر خود را به همسري امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتري امام رضا (ع) در برابر علما استدلال ميكرد. بعد از درگذشت امام رضا (ع) مأمون بسيار ناراحت و غمگين بود و... در ادامه خواهيم گفت كه به هيچ يك از دلائل در اين رابطه نميتوان استناد كرد.
همچنين عدهاي از علماي اهل سنت نيز بر اين باورند كه امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنايت، عباسيان اما شخصي غير از مأمون، بوده است. براي مثال؛ ابنجوزي ميگويد: «وقتي عباسيان ديدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولايتعهدي) و به دست علويان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم كردند.» اين قول نيز چندان صحيح به نظر نميرسد؛ زيرا «بيشتر مورخان و راويان اجماع دارند كه مأمون سم را به امام (ع) داده نه غير او.»
همچنين روايات مستندي از امام رضا (ع) وارد شده است كه در آن، حضرت شهادت خود را پيشگويي كرده و عامل اين جنايت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعين ميگويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است. اين طاغي (مأمون) تصميم گرفته مرا مسموم كند...»
عدهاي از پژوهشگران معتقدند كه شورش عباسيان در بغداد و تصميم مأمون براي حضور در اين شهر، سبب شد تا اطرافيان اين خليفه به وي هشدار دهند كه در نبود وي و حضور وليعهد ـ كه منظور امام رضا (ع) بود ـ كار حكومت به مشكل برخواهد خورد و به همين دليل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند. به نظر ميرسد انگيزه اصلي مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همين مطلبي باشد كه ذكر شد. چرا كه قيام عباسيان در بغداد جز به خاطر ترس از روي كار آمدن علويان نبوده است.
طبري مينويسد: «مأمون نامهاي به بنيعباس در بغداد نوشت و مرگ علي بن موسي (ع) را به آنان اعلام كرد و از آنان خواست كه به اطاعت او درآيند؛ زيرا دشمني آنان با او جز با بيعت وي با علي بن موسي (ع) نبوده است.»
از ديگر موجباتي كه مورخان در قتل امام رضا (ع) ذكر كردهاند، كينهاي ميدانند كه مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسي مينويسد: «علتي كه موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، اين بود كه آن حضرت بيمحابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام ميكرد. در بيشتر موارد در مقابل او قرار ميگرفت كه موجب عصبانيت و كينه او مي شد...»
همانگونه كه بيان شد، از نظر روايات شيعي، شكي نيست كه مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم كرد. اما اينكه كيفيت اين عمل چگونه بوده است، چند نوع روايت وجود دارد كه به آنها اشاره ميكنيم.
روايتي را شيخ مفيد از عبدالله بن بشير نقل كرده كه عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد كه ناخنهاي خود را بلند كنم ... سپس مرا خواست و چيزي به من داد كه شبيه تمر هندي بود و به من گفت: اين را به همه دو دست خود بمال ... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد كه انار براي ما بياور. من اناري چند حاضر كردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار.
من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانيد و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بيشتر زنده نماند.»
روايت ديگري را شيخ مفيد از محمد بن جهم ذكر كرده كه مي گويد: «حضرت رضا (ع) انگور دوست ميداشت. پس قدري انگور براي حضرت تهيه كردند. در حبههاي آن به مدت چند روز سوزنهاي زهرآلود زدند. سپس آن سوزنها را كشيده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهاي زهرآلود بخورد و سبب شهادت ايشان شد.»
روايتي از اباصلت هروي نيز نقل شده كه مي گويد: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور كرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراين، ادلهاي كه اهل سنت ذكر كردهاند كه مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بياساس است؛ چرا كه مأمون فردي بود كه به خاطر حكومت، برادرش امين را به قتل رساند و محبوبيت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بيشتر نبود. و گريه ظاهري او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف كردن اذهان علويان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.
بعد از شهادت امام رضا (ع) شيعيان، بدن شريف آن حضرت را در خراسان تشييع كردند. اين تشييع جنازه به حدي پر شور بود كه تا آن زمان مثل آن ديده نشده بود. همه طبقات در تشييع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمري در شهر طوس به خاك سپرده شد و بارگاه عظيمش امروز ميزبان صدها هزار عزادار است، در حالي كه هيچ نشاني از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.
قافله ای از خراسان به طرف کرمان حرکت میکرد. در بین راه، دزدان بر اهالی کاروان حمله کردند و مردی را که گمان میکردند ثروتمند است گرفتند و روزهای زیادی او را در میان برف حبس کردند، دهانش را پر از برف کردند تا مجبور شود جای پول های خود را بگوید. سرانجام زن یکی از دزدان بر این مرد ترحم کرد و او را آزاد ساخت. مرد فرار کرد ولی در اثر شکنجه، دهان و زبانش بهشدت آسیب دیده بود، بهطوری که دیگر قادر به سخن گفتن نبود. شبی در خواب دید که مردی می گوید حضرت رضا علیه السلام وارد خراسان شده. نزد او برو و دوای درد خود را بخواه. او هم در خواب نزد امام رفت و امام به او فرمود:«زیره و سیسنبر و نمک را بکوب و در دهان خود نگاه دار. خوب می شوی.» مرد از خواب بیدار شد ولی به خواب خود اعتنائی نکرد، و سرانجام خود را به نیشابور رساند. به او گفتند امام از نیشابور رفته و اکنون به رباط سعد رسیده است. مرد به رباط سعد رفت و خدمت امام رسید، با سختی فراوان جریان دزدان را تعریف کرد و از امام خواست او را شفا ببخشد. امام بلافاصله فرمود:«برو همان دستوری را که در خواب به تو دادم، عمل کن!» مرد به دستور امام عمل کرد و خوب شد.
یه روز یه مهندس انگلیسی اومده بود برای سیستم تهویه ای حرم اقا امام رضا ع که وقتی داشت داخل صحنا رو بازدید میکرد چشمش خورد به پنجره فولاد اقا ..
رو کرد به مترجمش چرا اینقد اینجا شلوغ و این دستمالها چیه که مردم به اون میبندن ؟؟؟
مترجم گفت ما شیعه های ایران هر مشکلی داریم میاییم اینجا و این دستمالا رو میبندیم تا مشکلمون زودتر حل بشه ..
که دیدن مهندس کراواتشو از گردنش در اورد و بست به پنجره فولاد اقا ..
که چند قدمی از کنار پنجره دور نشده بودیم که تلفنش زنگ خورد مترجم میگه دیدم مهندس حالش دگرگون شد نمیتونست حرف بزنه بعد از این که حالش بهتر شد گفتم اتفاقی افتاده ؟؟
دستاش میلرزید گفت خانومم بود ما تو خونه یه دختر فلج داریم زنگ زده میگه کجایی ؟ بهش گفتم چرا ؟
گفت یه شخصی اومده بود جلوی در گفت من رضا هستم همسرتون منو فرستاده اومدم دخترتون و ببینم ... برای چند لحظه اومد اتاق بچه یه نگاهی بهش کرد یه دستی رو سرش کشید و گفت به اقاتون بگید مشکلش حل شد و رفت ..
بعد از این که برگشتم اتاق بچه دیدم ایستاده رو جفت پاهاش داره راه میره ...
این اقا کی بود فرستادی وقتی رفتم جلوی در رفته بود ....
وی نخست پروانة شمع وجود موسی بن جعفر است. پس از شهادت آن حضرت در زمره یاران امام علی بن موسی الرضا علیه السلامدر می اید و نزد حضرتش به کسب دانش و تهذیب نفس می پردازد.[6]
او از ویژه عالمانی است که پرورش شخصیت او مرهون تلاش امام معصوم می باشد و برای همین از هردو بزرگوار روایت می کند. با همکاری برادرش فضل بن محمد کتابی می نویسد که حسن بن علی بن فضّال از آن روایت می نماید.[7]
3. ابراهیم بن ابی محمود خراسانی، معروف به مولی خراسانی
از این رو که ایرانی است و هم شخصیتی برجسته دارد. در کشورهای عربی به مولی خراسانی شناخته می شود. از یاران موسی بن جعفرعلیه السلام شمرده می شود. اما پس از شهادت آن حضرت در صف یاران امام علی بن موسی الرضا علیه السلامقرار می گیرد.[8] عالمانی چون نجاشی و شیخ طوسی موثقش می خوانند. کتابی هم داشته که أحمد بن عیسی آن را روایت می کند.[9]
4. ابراهیم بن سلام نیشابوری (ابن سلامه)
وی راوی حدیث و از وکلای امام به شمار می اید. برخی صلاحیتش را انکار می کنند و برای همین نیز به سمت وکالتش از سوی امام هم به دیده تردید می نگرند. حدیثش را هم معتبر نمی دانند. اما بزرگانی چون شیخ طوسی، علامه حلی، نه در صلاحیتش تردید دارند، و نه اعتبار روایتش، وکالتش از سوی امام را نیز تایید می کنند و سمت وکالت از جانب معصوم را بر صلاحیت و درستی گفتارش دلیل می آورند.[10]
بی شک ابراهیم بن سلام(سلامه) نیشابوری در زمره یاران فرهیختة امام رضا علیه السلام است، زیرا غالب سخنان منفی که درباره شخصیت های برجستة شیعی در تاریخ اسلام به چشم می اید. بر اساس شایعات و انگیزه های سیاسی دشمنان اهل بیت:رخ می نماید. با کمی ژرف بینی در تاریخ روشن می شود که شخصیت های شیعی هرچه برجسته تر و در خدمت به اهداف اهل بیت:به توفیقاتی فزون تر دست یابند، تبلیغات دشمنان نیز در تخریب چهره آنان حجم و گسترش بیشتر خواهد داشت.
5. ابوخالد سجستانی
از یاران امام رضا علیه السلام، راوی حدیث است.[11] شیخ طوسی بر این مطلب تایید دارد. چون شهادت حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام در زندان هارون مظلومانه و محرمانه رخ می نماید. نخست بسیاری از شیعیان و حتی نزدیکان امام شهادتش را باور نمی کنند. اما با گذشت زمان هریک از راهی شهادت امام را به عنوان یک واقعیت تلخ می پذیرند به جزگروهی که در آرزوی رسیدن به رفاه و لذایذ دنیا با اموال و وجوهات شرعی، در دام نیرنگ حکومت عباسی گرفتار می ایند و امامت امام هشتم را انکار می نمایند. بقیه نزد امام رضا علیه السلاممی روند و به امامتش ایمان می آورند. از این رو عدم پذیرش شهادت امام کاظم علیه السلاماز سوی یاران خالص آن بزرگوار را می توان دلیل بردید باز و ذهن کاوشگر آنان دانست، نه تردید در امامت امام رضا علیه السلام شیخ ابوالعباس کشی نیز، ابوخالد سجستانی را در زمرة همین دسته از یاران امام معرفی کرده و نقل می کند که ابو خالد سجستانی به گمان اینکه امام موسی بن جعفرعلیه السلام زنده است. به جمع واقفیه می پیوندد و سپس با بهره از دانش ستاره شناسی که بی شک نزد امام آموخته است، به شهادت امام کاظم علیه السلامیقین می نماید و در صف یاران امام رضا علیه السلام در می اید.[12]
مولای من! تو را امام غریب مینامند، میدانم بد میزبانی بودند و در مهماننوازی وفا نکردند. مولای من! بعد از گذشت روزگار، حال تو میزبان ما هستی؛ تو میزبان گریهها و نیازها؛ غمها و دلتنگیهای ما هستی. تو که غریبی را احساس کردهای! حال غریبهها به آستان کرم تو چشم دوختهاند و به دستان پر مهرت توسل کردهاند. مولای من! میخواهم از زائرانی بگویم که جاده به جاده و شهر به شهر گذشتهاند تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند.
مولای من! میخواهم از سنگفرش آستان مقدّست بگویم که سجدهگاه قدوم مهمانانت شده است؛
از کبوتران عاشقی که گرداگرد حرم پاک تو میچرخند و تو را طواف میکنند؛ از نسیم بگویم که بیرق گنبدت
را بوسهاران میکند و عطر دلربای تو و اشک تمنای زائرانت را به اوج افلاک میبرد. مولای من! میخواهم از آسمان بگویم که هر روز نه، هر ساعت نه، هر لحظه و ثانیه از تو جان میگیرد و در پیشگاه شکوه تو جان میدهد. ای آفتاب مهربانی! میخواهم از خورشید بگویم که هر طلوع با انوار خود به پنجره فولاد تو چنگ میزند و از ضریح تو نور میگیرد. ای حجت خدا! خوش به حال جاده که از قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را میشکند و خاک پایشان را به سینه زخمآلود
خود میزند که عمری است از طواف تو جا مانده است. خوش به حال رواقها، درها و دیوارهایی که از نفس مهمانانت پَِر میگیرند و به ضریح پاک تو میرسند.خوش به
حال منارهها وکاشیها! حال در آستانه سالروز طلوع جاودانه تو ای شمسالشموس، از راه دور به میعادگاه عاشقی تو چشم دوختهایم
تا از جام کرامتت جرعهای بنوشیم. ما را بینصیب مگردان!
امام علی بن موسیالرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام میباشند.
ایشان در سن 35 سالگی عهدهدار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند.
نام، لقب و کنیه امام:
نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" میباشد.
امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل میفرمایند:
"خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودهاند و ایشان را برای امامت پسندیدهاند
و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند."
یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد. جلسات مناظره متعددی
که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل
کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش "جنبه علمی امام" آمده است. این توانایی و برتری امام،
در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن
میگردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
پدر و مادر امام:
پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق.
به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان "نجمه" نام داشت.
شهادت امام:
در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود
تا ناخنهای دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و د
ر بین ناخنهایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهرآلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد.
مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن انار تناول کنند. اما حضرت از خور
دن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از
آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح
روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.
تدفین امام:
به قدرت و اراده الهی امام جواد (علیه السلام) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان،
بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان
و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.
مختصری از کلمات حکمتآمیز امام:
امام فرمودند: "دوست هر کس عقل اوست و دشمن هر کس جهل و نادانی و حماقت است."
امام فرمودند: "علم و دانش همانند گنجی میماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید. خداوند شما
را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر میباشند: 1- سؤال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده."
امام فرمودند: "مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است."
امام فرمودند: "چیزی نیست که چشمانت آنرا بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است."
امام فرمودند: "نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است."
ائمه اطهار علیهم السلام آراستگی ظاهر را یک اصل مهم در روابط زناشویی زن و مرد دانسته و سفارشات آموزنده ای درباره زینتهای مناسب برای آراستن خود داشته اند و همواره تأکید کرده اند که در این امر کوتاهی نشود.
توصیه به شستن موی سر و محاسن، شانه زدن موی سر، خوشبو کردن بدن با عطر، اصلاح سر و صورت، کوتاه کردن ناخن انگشتان، خضاب و رنگ کردن موی سر و صورت، زایل کردن موهای زاید بدن، سرمه کشیدن، روغن زدن به مو و مسواک زدن در همین راستا است.
درباره آراستگی و توجه به مرتب بودن ظاهر، ابو عبّاد می گوید: «امام رضا علیهالسلام تابستان روی بوریا و حصیر مینشست و زمستان روی گلیم. همچنین جامههای درشت و زبر میپوشید، ولی وقتی در برابر مردم ظاهر میشد، خود را میآراست».(۱)
در روایات ائمه هدی بالاترین زینت و نهایت سعادت برای مرد، برخورداری از همسری شایسته، معرفی شده است. کلینی در فروع کافی این حدیث را از امام رضا(ع) نقل می کند: «عن ابی الحسن علی بن موسی الرضا قال ما افاد عبد و فائدة خیراً من زوجة صالحة اذا رآها سرّته و اذا غاب عنها حفظته فی نفسها وماله»(۲) یعنی از حضرت رضا روایت شده که ایشان فرمودند:هیچ فایده ای به کسی نمی رسد بهتر از این که برایش بانویی باشد که نگاه کردن به او و مصاحبت با او موجب شادمانی همسر باشد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است.
بر خلاف تصوری که اکثر مردم دارند اسلام آرایش را مخصوص زنان نمی داند و هر دو طرف یعنی هم زن و هم مرد را دستور داده است که خود را برای همسرشا ن آرایش کنند .البته باید دانست که مشی ائمه (علیهم السلام) بر اعتدال استوار است و همواره ما را از افراط و تفریط نهی کرده اند.
از نظر امام رضا علیه السلام نظافت و آراستگی ظاهر و ایجاد جذبه وظیفه ای متقابل برای زن و مرد دانسته شده است. امام رضا(ع) می فرمایند: «لقد ترک النساء العّفة لترک ازواجهن التهیة لهُنّ ؛(۳) چه بسا که بی توجهی مرد به آراستگی ظاهر سبب گردد که زن از پاکدامنی فاصله بگیرد.
در همین زمینه حسن بن جهم می گوید : دخلت علی ابی الحسن (علیه السلام) و هو مخضب بسواد. فقلت: جعلت فداک قد اختضبت بالسواد؟ قال: ان فی الخضاب اجراً . ان الخضاب و التهیئه مما یزید فی عفه النساء ولقد ترک النساءالعفه لترک ازواجهن التهیئه لهن ؛ ابن جهم می گوید: نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و او موهایش را رنگ سیاه زده بود. گفتم :فدایت شوم، با رنگ سیاه موهایت را رنگ کردی؟ فرمود: در رنگ آمیزی مو پاداش است. رنگ کردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که پاکدامنی زنان را افزون می سازد. زنان پاکدامنی ها را رها کردند چون همسرانشان خود را برای ایشان آماده نکردند.(۴)
امام رضا (ع) همچنین در بیانی راهگشا در این زمینه تأکید فرموده اند: «من اخلاق الانبیاء التّنظُفُ ؛(۵) پاکیزگی از خلق و خوی انبیاست» و ضمن آنکه گام نهادن در این قلمرو را توأم با ثواب می دانند، می فرمایند: زنان بنی اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسئله هیچ سببی نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمی آراستند. سپس آن حضرت افزودند: انّها تشتهی منک مثل الّذی تشتهی منها؛(۶) ؛ زن هم از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد..
در همین راستا امام رضا (ع) استفاده از عطر را باعث انبساط روحی دانسته می فرماید: «چهار چیز است که دل را باز می کند و غم را از بین می برد: عطر زدن، عسل خوردن، سوارى کردن و به سبزه نظر کردن!» و نیز در توصیه ای دیگر به مردم می فرمایند: « برای مرد سزاوار نیست که استفادی هر روزه از بوی خوش را ترک کند پس اگر نتوانست، یک روز در میان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوشبو سازد و هیچ گاه این عمل را رها نکند».
اي غريبي كه دل گرفته ها را خوب مي پذيري. امروز دلم خيلي گرفته و اميد دارم نامه مرا بپذيري. سلام اي رضاي خدا!در وجود تو، سلام اي خورشيد گرمابخش وجودم! وقتي خيلي كوچك بودم براي بار اول كه به حرم پاكت پا نهادم از اين همه نيازمنداني كه گرد حرمت مي چرخيدند تعجب كردم، تا اين كه خودم نيز در گردش دور وجودت پروانه نورت گشتم. هرچه بيشتر نزديكت مي شدم سوختنم را كمتر احساس مي كردم. حالا كه بزرگتر شده ام و عميق تر تو را مي فهمم خودم را نيازمندتر مي بينم.
آقا ی مهربونم :به شما می گن ضامن آهو چون بین اون و صیاد واسطه شدی .آخه قربونت برم ما که از آهو کمتر نیستم .بیا بین ما و خدا واسطه شو .
رضای مهربونم: به خدا ما قلبمون پاکه مهر شما اهل بیت تو وجودمون موج می زنه.هرگز قلبا راضی نیستیم ازتون جدا بشیم .کمکمون کنید.تو رو به جان مادرت خانم فاطمه عزیز .به علی اصغر شیرین زبون .به جو ن آقا مهدی گل که همه چشم انتظارشند، ما رو تنها نذارید.دستمون رو بگیرید .نذارید بیشتر از این ازتون فاصله بگیریم.ما شما اهل بیت رو از جونمون بیشتر دوست داریم.
راستی نزدیک بود یادم بره .آقای مهربونم این برو بچه های جوان بحرینی تنها هستند.اونا هم مثل شما مظلومند.خوب ثابت کردند مثل امام حسین حاضرند به شهادت برسند ولی زیر بار زور نرند.آقا به دنیا ثابت کنید که شیعه تنها نیست. بفهمند که پشت پرده یه خبر هایی هست که با چشم ظاهری دیده نمیشه.
شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، حضرت امام رضا علیه السلام، در آخرین روز ماه صفر ، ماه غم و عزا ، محضر مقدس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف ) و همه شیعیان و شما دوستان عزیز تسلیت باد .
امام رضا (ع) فرمود: خداوند، پر حرفی و تلف کردن ثروت و اظهار نیاز کردن زیاد از همنوعان را دشمن می دارد.
—————————-
امام رضا (ع) فرمود: بیماری برای مؤمن، رحمت و موجب پاک شدن است و برای کافر، عذاب و لعنت است، و بیماری از مؤمن زائل نمی شود تا اینکه گناهی بر گردن او نماند.
—————————-
امام رضا (ع) فرمود:
دین ندارد، کسی که ورع ندارد. ( ورع یعنی: انجام واجبات الهی و پرهیز از گناهان. ورع مرحله ی بالاتری از تقوا است.)
—————————-
امام رضا (ع) فرمود:
اولین عملی که از انسان محاسبه و بررسی می شود نماز است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود بقیه ی اعمال و عبادات قبول میگردد وگرنه مردود خواهند شد.
—————————-
امام رضا (ع) فرمود:
باید هریک از شماها امر به معروف و نهی از منکر نمایید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلط یافته و آنچه که خوبان شما، دعا و نفرین کنند مستجاب نخواهد شد.
—————————-
امام رضا (ع) فرمود: مؤمن کسی است که چون نیکی کند مسرور می شود و چون بدی کند، استغفار می کند.
—————————-
امام رضا (ع) فرمود: هر کس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود، در روزیکه قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد.
اس ام اس های تبریک ولادت امام رضا (ع) :
شمع جمع شاپرکهایی رضا ای کلید ساده مشکل گشا آن گل زیبا گل خوشبو تویی ای رضا جان، ضامن آهو تویی با نگاهت چون کبوتر کن، مرا تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
—————————-
ای پسر فاطمه، نور هدی سبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شود پاکتر از آینه ها می شود ای گل گلزار خدا، یا رضا آینه ی قبله نما یا رضا … میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد.
با دل عاشقم ......دلی که فقط خودت میدونی چقدر دوست داره......
باقیش رو در طول شب مینویسم.........
مراسم عزاداری و روضه خونی تو حرم برگزار بود...توش ه جمله خیلی دلم رو لرزوند...آقاجون.......
گفت:همه زوارا که از دور و نزدیک .....پیاده یا با وسیله اومدن....... بگید:آقاجان.....یا امام رضا...... من اومدم از راه دور.....حرمت رو پیدا ردم....
موقع مردن ....شب اول قبر تو هم من رو تنهام نذار.......
خیلی با دلم بازی کرد
یا امام رضا جانم.........قربونت برم..... فدای دل مهربونت..خوب منم از دور زیارتت کردم..دلم رو پردادم به حرمت.......چی میشه موقع مردن..... وقتی ملک الموت میاد تو هم من رو تنهام نذاری...؟!بیای پیشم.....
آخه من خیلی میترسم اگر مولام نیاد..اگر اون موقع تنها باشم .......
اگر پیشم نباشی........خیلی دلم میشکنه......میگم مگه من زائرت نبودم.......عاشقت نبودم.......پس چرا تنهام گذاشتی آقا....
وقتی همه گذاشتن رفتن.....من موندم و اعمالم......مولاجان منتظرتم بیای.....
۸۹/۱۰/۱۵:
سلام :
سلا یا امام رضا........
سلام امام جواد(ع) ....... اومدم امروز امام رضا رو قسم بدم به تو ....به پسرش ..... به اون موقعیش که حال و وضع پدرش رو میدید که داشت پر پر میشد و به خودش میپیچید ......یا امام رضا میخوام برا اینکه برام دعا کنی (چون میدونم وقتی برامون دعا میکنی چقدر زود حاجت روا میشیم).....به جوادت قسم بدم.......
تو ماشین بودم
رادیو روشن بود.....
یه خانومی......گفت:۴۰ سال نرفتم پابوس..... ۴۰ سال نشده برم زیارته آقا امام رضا.....یه بغض و حسرت تو صداش بود تو نفسش.........
هر کی اینها رو میخونه برا این خانوم برا بقیه و برا منم دعا کنه......
..............
یا غریب الغربا امام رضا..................... میخوام با صدای بلند با دلم فریاد بزنم و تکرار کنم تا صدام با زائرات که دارن این جمله رو تکرار میکنن برسه به حرمت.......
یابن الحسن بعد از اون اتفاقا و دل تنگیا واسه مشهدالرضا اینطوری بود که شدم یکی از کبوترای حضرتی .... نمیدونم واقعا لیاقتش رو دارم کنار عاشقهای واقعی و تیزپرواز من هم پروبالی به شوق دیدارت بزنم یا نه......ولی با دله شکستم برات مینویسم یه گوشه ی دیگه....خودت میدونی چرا دارم میرم و همیشه .....
میگم مولای من :
بی سر وپا به سر شود
بی دل و جان به سر شود
بی تو به سر نمیشود
بی همگان به سر شود
بی من و ما به سر شود
بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم
جای دگر نمیشود
درد مرا دوا تویی
رنج مرا شفا تویی
تشنه ام و سقا تویی
بی تو به سر نمیشود
در دل و جان من تویی
جان و جهان من تویی
بی تو به سر نمیشود
سرسجاده ی عشقتون برام خیلی دعا کنید .... که محتاجم....
امیدوارم به همه حاجاتی که خدا براتون صلاح میدونه برسید......
یا صاحب الزمان(عج)..مهدی جان.....
فردا......
جمعست....
و ما هنوز محصور در غربت فاصله ها ..... در دیار منیت.... روزهای هفته را برای رسیدن جمعه میشماریم.....باز بگوییم گذشت این جمعه و باز نیامدی.....؟؟؟
علامه طباطبایی میفرمودند: «همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیهالسلام محسوس است.» و در نقلی دیگر، بیان میکردند: «همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.»
و نیز میفرمودند: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی علیه السلام میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد.»
ایشان هر ساله به مشهد مشرف میشد حتی در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد. یکی از بستگان نزدیک ایشان میگفت:
«با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعیت را میشکافت و با علاقه ضریح را میبوسید و توسل میجست که گاهی به زحمت او را از ضریح جدا میکردیم ... .»
ایشان میگفت: «من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را میبوسند، غبطه میخورم ... .»
فرزند ایشان نقل میکردند: در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمیخواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند. ولی ایشان اصرار داشتند و رفتند.
پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»
علامه طباطبایی وقتی به مشهد، مشرف میشد، از وی تقاضا میکردند که در خارج از مشهد چون طُرقبه و ... به دلیل اعتدال هوا، سکونت داشته باشند و گهگاهی برای زیارت مشرف گردد. ایشان ابداً قبول نمیکرد و میفرمود: «ما از پناه امام هشتم به جای دیگری نمیرویم.»
یکی از شاگردان علامه طباطبایی میگوید: «... هیچ به خاطر ندارم که از اسم هر یک از ائمه علیهمالسلام بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف میشدند و تابستان را در آنجا میماندند وقتی وارد صحن حضرت رضا علیه السلام میشدند، بارها که در خدمتشان بودم و میدیدم که دستهای مرتعش را روی آستانه در میگذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را میبوسیدند، گاهی از محضرشان التماس دعا درخواست میشد میگفتند: «بروید از حضرت بگیرید؛ ما اینجا کارهای نیستیم؛ همه چیز آنجاست! »
حجت الاسلام معزّی نقل میکند که یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحنهای حرم رضوی علیه السلام قدم میزدم و به بارگاه امام مینگریستم اما داخل رواقها و روضه نمیرفتم. ناگهان دست مهربانی بر روی شانههایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود:
«حاج شیخ حسن! چرا وارد نمیشوی؟! » نگاه کردم و دیدم علامه طباطبائی است. عرض کردم: خجالت میکشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا علیه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا! آنگاه مرحوم علامه فرمود:
«طبیب برای چه مطب باز میکند؟ برای این که بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد ـ علیهم السلام ـ است. داخل شو که امام رضا علیهالسلام طبیب الأطباء است.»
بعضی وقتا آدما دلشون میگیره ، بد میگیره . هر کسی برای فرار از این دلتنگيها روشی برای خودش داره ، یه نفر سرشو به بیرون رفتن و گشت و گذار گرم میکنه ، یکی دیگه با دوستاش برنامه میریزه و خودش میبره تو جمع تا حالش عوض بشه ، عشاق هم که خوب جای خود داره با خلوت با معشوق، یکی دیگه میره تو حال خودش و اگه اهل هنر باشه خودشو با هنرش مشغول میکنه .
خطاط خط مینویسه ، نقاش نقاشی میکنه ، شعرا هم که بهترین موقع هست برای دست به قلم شدنشون ، اونهایی هم که با موسیقی و ساز آشنا هستن دست به ساز میشن و برای دل گرفتشون مینوازن .
شما داخل کدوم یکی از گروههای بالا هستی ؟
آدما هر چقدر هم که شاد و خوب زندگی کنن دلتنگی باز هم میاد سراغشون ، بعضی وقتا دلیل داره خیلی وقتا هم هیچ دلیل بیرونی نداره . بعضی وقتا نمیتونم خودم خالی کنم و تنها چیزی که بهش پناه میبرم یک جاست >>>>>>>>>> حرم امام رضا (ع نمیدونم شما دوست خوب من که الان داری این مطلب میخونی در کجا این کره خاکی هستی فقط مطمئنم اهل هر دین و مذهبی که باشی اگر ایرانی باشی صحبت امام رضا که میشه یک جور حس مالکیت و نزدیکی بهش پیدا میکنی . همه ما ایرانیها امام رضا رو هم میهن خودمون میدونیم و خیلیامون برای حاجت گرفتن به اون پناه میبریم .
خدا قسمت همتون بکنه بیاین بارگاه ملکوتیش . اونقدر سبکت میکنه که در برگشت هیچ فکر و خیالی تو ذهنت نمیمونه . من كه عاشق شبای جمعشم.... بیایم چند دقیقه ای از هياهوي زندگي خودمونو دور كنيم و در يك زمان مناسب كه هيچ كس نميبينمون چشمامونو رو هم بزاریم و باهش خلوت کنیم و حرف بزنيم . ميخوام يك راه براي تسريع اين حس قشنگ بهتون معرفي كنم . شماره تلفني رو خدمتتون اعلام ميكنم كه داراي چندين خط هست و شما با اتصال به اون ابتدا سلامي دلنشين به آقا رو ميشنوين و بعد توسط ميكروفني كه نزديك ضريح وصل شده هياهوي داخل حرم و صداي زائريني كه دعا ميكنن و صلوات ميفرستن ميشنوين ...
شاید برای شما جالب باشد که بدانید روی سنگ مزار گل هشتم شیعیان چه چیزی نوشته شده است.
باشگاه خبرنگاران نوشت: «تاکنون سه سنگ مرقد بر مزار حضرت رضا (علیه السلام) نصب گردیده که هر کدام ارزش تاریخی خود را دارند. در اینجا به اجمال تاریخچه این سنگ و مفصل از نوشته های سنگ کنونی را برای شما بازگو می کنیم.
قدیمی ترین سنگ مرقد امام رضا(ع) ، سنگ مرمری با ابعاد 40 * 30 و قطر 6 سانتیمتر است که در اوایل قرن ششم بر مزار امام ( علیه السلام ) نصب شد . این سنگ از نفایس بسیار ارزشمند موزه آستان قدس رضوی، از نظر تاریخی است و اهمیت فوق العاده ای دارد . سه کتیبه در حاشیه سنگ و یک کتیبه در سطح محرابی شکل آن به خط کوفی شکسته نقش بسته است .
دومین سنگ مرقد امام ( علیه السلام ) ، بهظاهر سنگی از جنس مونسار ( مرمر سفید آهکی ) است که بهجای سنگ قبلی بر مزار امام ( علیه السلام ) جای داشته و آگاهی چندانی از چگونگی آن به دست نیامده است .
سومین سنگ مزار حضرت ، سنگی مرمر بسیار ممتاز از معدن تورانپشت یزد است . این سنگ به رنگ سبز چمنی با ابعاد 20 / 2 در 10 / 1 و قطر یک متر و وزن 3600 کیلوگرم است که هم زمان با تعویض و نصب ضریح پنجم در سال 1379 ه .ق در حرم مطهر ، درون ضریح بر مرقد امام ( علیه السلام ) نصب شد .
سنگ پیشین مضجع شریف امام ( علیه السلام ) به لحاظ قدمت و آسیب دیدگی ، همزمان با تعویض و نصب ضریح جدید با حضور مقام معظم رهبری ، حضرت آیتالله خامنهای ( مدّظلهالعالی ) تعویض و بهجای آن سنگ جدید با محتوای الهام بخش هنری و آیات الهی بر مضجع نورانی امام ( علیه السلام ) نصب شد .
بر سطح این سنگ جدید ، علاوه بر کلمات مقدس و الهام بخش ، تاریخ ولادت و شهادت امام هشتم ( علیه السلام ) نقش بسته است .
متن کتیبه سطح سنگ جدید مرقد امام رضا ( علیه السلام )
متن زیر بر سطح سنگ جدید مرقد امام رضا ( علیه السلام ) حک شده است :
«هذا هو المرقد الشریف للامام التقی النقی الصدیق الشهید ، وارث الانبیاء والمرسلین ، ثامن الائمه المعصومین من اهل بیت رسول رب العالمین ، حجه الله علی الخلق اجمعین ، سیدنا و مولانا ابی الحسن الرضا علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین .
ولد بالمدینه فی الحادی عشر من ذی القعده عام 148 و استشهد بطوس فی آخر صفر سنه 203 من الهجره النبویه و قد جدّد هذا المضجع المطهر عام 1418 ه .ق »
ترجمه متن کتیبه :
«این مرقد شریف امام پرهیزگار ، پاک ، راستگو ، شهید و وارث پیامبران و فرستادگان پروردگار ، هشتمین فرد از امامان معصوم اهل بیت پیامبر خدای جهانیان ، حجت خدا بر تمام موجودات عالم ، آقا و مولای ما ابوالحسن رضا ، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) ، که سلام و درود خداوند بر تمام آنان باد .
در روز 11 ذی العقده سال 148 ه .ق در مدینه متولد و در آخر ماه صفر سال 203 از هجرت پیامبر ، در شهر توس شهید شد و این مرقد مطهر در سال 1418 ه .ق بازسازی شد . »
و نیز دو بیت زیر از اشعاری که حضرت به قصیده دعبل ملحق فرموده اند ، بر آن حک شده :
و قبر بطوس یا لها من مصیبه * الحت علی الاحشاء بالزّفرات الی الحشر حتی یبعث الله قائماً * یفرّجُ عنا الغمّ و الکربات
( قبری در طوس است ، چه عجب مصیبتی است ، مصیبت آن با ناله های دردناک ، آتش حسرت را تا روز قیامت در درون می افروزد تا اینکه خداوند قائمی را برانگیزد و اندوه و سختی ها را از ما برطرف سازد . )
علاوه بر این ، آیاتی از کلام الله مجید نیز زینت بخش سنگ شده است :
بالای سر مبارک : یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی
پیش روی مبارک : انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیراً
پشت سر مبارک : سلام علی آل یاسین انا کذالک نجزی المحسنین انه من عبادنا المؤمنین
پایین پای مبارک : یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم
زیر خط های کتیبه نوشته شده است :
سلام علی آل طه و یس * سلام علی آل خیر النبیین
سلام علی روضه حل فیها * امام یباهی به الملک و الدی
سلام دوستان ب وبلاگ من خوش امدیدنظر فراموش نکنید
توکیستی که ابروی تو خم نمیشود
تا اشک و اه و ناله نباشد برای ما
هرگز بساط عشق فراهم نمیشود
السلام علیک یا علی بن موسی رضا